روزنامه گل
روزنامه گل- خبر اول: علیرضا زاکانی، پسر معاون اجرایی ابراهیم رییسی را به عنوان شهردار منطقه 9 تهران منصوب کرد. یکی از اعضای شورای شهر با تایید این انتصاب گفته: «پسر با استعدادی است. انتصاب او مشکلی ندارد و به نسبت فامیلیاش با معاون اجرایی رییسجمهور هم مربوط نیست.»
خبر دوم: بهمن نصیری نفر اول رویینگ ایران که موفق به کسب سهمیه المپیک توکیو هم شده بود، به جمهوری آذربایجان مهاجرت کرد. رییس فدراسیون میگوید تنها مشکل او «کار» بود. بارها صحبت کردند تا جایی دستش بند شود و برای گذران زندگی حقوق بگیرد، اما کسی توجه نکرد. جمهوری آذربایجان با وعده ماهانه پانصد دلار حقوق نصیری را جذب کرد.
نصیری آخرین ورزشکاری نیست که مهاجرت کرد. تنها طی دو روز گذشته دو وزنهبردار دختر عطای رقابت زیر پرچم ایران را به لقایش بخشیدند و رفتند. در مورد یک نفر یا دو نفر یا ده نفر میشود به ناسپاسی و بیوفایی اشاره کرد، اما این موج سهمگین، لابد حکایت دیگری دارد. از بلغارستان تا مغولستان و از آلمان و ایتالیا تا زیر پرچم پناهندگان، همه جا نماینده داریم. از کشتی و هندبال و کاراته تا پاورلیفتینگ و ژیمیناستیک، در همه رشتهها مهاجر صادر کردهایم و البته نفر دوم شطرنج جهان هم اهدایی ماست، به مردم ستمدیده فرانسه. حالا اگر تلویزیون فکر میکند با اسم نبردن از اینها مساله حل میشود، این یک بحث دیگر است. برخی آمار میگوید نرخ مهاجرت ایرانیها در سی سال اخیر چهار برابر شده است. بعضی کارشناسان میگویند پنج میلیون آدم نخبه و به دردبخور و سرمایهگذار از ایران رفتهاند و در مقابل پنج میلیون مهاجر جنگزده و یارانهبگیر به کشور وارد شدهاند. بعضیها شاید با چاشنی «اغراق» حتی میگویند در دوره جنگ هم با تمام سختیهایش با این میزان از کوچ نخبهها مواجه نبودیم. دلیلش شاید این است که آدمها فشار و شرایط سخت را تحمل میکنند، اما بازی خودی و غیرخودی را نه. آن روزها قرار بود همه با هم بجنگند و بعد همه با هم بسازند، اما حالا «ساختن» سهم عده قلیلی شده و «سوختن» سرنوشت گروهی کثیر. سختی و گرسنگی و کمبود امکانات را شاید بتوان تاب آورد، اما تحمل تبعیض و تزویر و تظاهر سخت است، خیلی سخت. دیگر خود دانید.