روزنامه گل- خوب تماشا کنید. شهر شهر فرنگ است، از همه رنگ است. این فوتبال ایران است که در آن اتفاقات حیرتانگیز رخ میدهد. البته این «حیرتزدگی» مال کسانی است که از بیرون نگاه میکنند، وگرنه خود ما که دیریاست به این داستانها عادت کردهایم. پس با لبخند وارد شوید.
فقط دو هفته از فصل جدید میگذرد و باشگاه ذوبآهن به وزارت ورزش نامه نوشته که ما از حضور در این رقابتها انصراف خواهیم داد. فقط دو هفته از فصل جدید میگذرد و ما تا به حال پنجاه بیانیه، دویست مصاحبه، چندین فایل صوتی و تصویری افشا شده و چندین مناظره تلویزیونی داشتهایم. فقط دو هفته از فصل جدید میگذرد و تیم پیکان بعد از آن که عبدالله ویسی را پیش از شروع مسابقات از دست داد، حالا با استعفای دومین سرمربیاش مهدی تارتار مواجه شده است... راستی این همه عجایب را چطور یکجا جمع کردهایم؟
اینجا فوتبال ایران است. مربی فحش میدهد و باشگاهش پشت او در میآید، مربی به توپ لگد میزند و اخراج میشود، باشگاهش پشت او در میآید. اینجا فوتبال ایران است؛ از علی دایی ایراد میگرفتند که چرا وقتی به تیمهای سابقش گل میزند این همه خوشحالی میکند، اما الان از مهدی هاشمینسب توضیح میخواهند که چرا وقتی تیم سابقش شکست خورد خوشحالی نکرد. اینجا فوتبال ایران است؛ به مربیان شلوغ میگویند چرا داد و بیداد میکنید و به مربیان آرام سرکوفت میزنند که شماها حرارت لازم را ندارید. اینجا فوتبال ایران است؛ جواد نکونام با 151 بازی ملی و سابقه بازی در لالیگا از سنتیترین مربیان فوتبال ایران بیشتر بالا و پایین میپرد و رفتارهای عجیب و غریب دارد. اینجا فوتبال ایران است؛ اجی مجی لاترجی...
اینها قصه نیست. افسانه نیست. برای ما که در آن غرق شدهایم، بخشی از زندگی یومیه است. کاش میشد یک قدم فاصله بگیریم، لحظهای به خودمان نگاه کنیم و ببینیم همه آنچه انجام میدهیم و گاهی به عنوان مدیر، مربی، بازیکن، خبرنگار، هوادار و ... درگیرش هستیم، تا چه اندازه پوچ و بیمعناست.