روزنامه گل
محمد صلاح مدتی است از فضای باشگاه فاصله گرفته؛ فاصلهای که دیگر نمیتوان آن را صرفاً یک اختلاف جزئی یا خستگی لحظهای دانست. حتی جدایی ترنت الکساندر آرنولد با تمام تلخیها و حاشیههایش در مقایسه با زخم تازهای که امروز بر پیکر لیورپول نشسته، چندان فاجعهبار به نظر نمیرسد.
به راستی، همه پیش از این درباره اشتباه محمد صلاح صحبت کردهاند؛ اشتباهی که نه تنها در میدان بلکه در ذهن و زبان او نیز رخ داد. او خود را فراتر از باشگاه قرار داد و تا جایی پیش رفت که با سرمربی وارد جدالی آشکار شد؛ آن هم درست پس از یکی از سختترین فصلهای لیورپول در سالهای اخیر. فصلی که برابر عملکرد خیره کننده و قهرمانی مقتدرانه سال پیش همچون سقوطی ناگهانی و دردناک جلوه میکند.
امروز، حد فاصله لیورپول از دوران اوجش به همان اندازهای است که فاصله خود صلاح از بهترین نسخهاش و این سقوط، درست در مقایسه با فصل گذشته او، بیشتر به چشم میآید؛ فصلی که صلاح مانند یک غول بیرقیب در میدان ظاهر میشد، رکوردهای حیرتانگیز ثبت میکرد و بهترین بازیکنِ تیمی بود که عملاً بیرقیب پیش میرفت اما اکنون در تیمی که در هر مسابقه و هر لحظه توان فروپاشی دارد، صلاح نیز یکی از ضعفهای اصلی به نظر میرسد. انتظاراتی که از او میرود همچنان در سطح یک ستاره جهانی است اما حاصل کارش دیگر با آن انتظارات همخوانی ندارد؛ حتی با اینکه هنوز خاطره درخشش غیرقابل انکار فصل قبل در ذهنها زنده است.
در چنین وضعیتی، صحبتهای تند و آتشین صلاح نه تنها نابجا، بلکه کاملاً بیموقع به نظر میرسد؛ گویی شعلهای بود در میانه انبار باروت. انتظار حمایت از سوی هواداران و حتی همتیمیها پس از چنین موضعگیری، آن هم در دورهای که تیم درگیر بحران و فشارهای متعدد است، عجیب و دور از منطق جلوه میکند. به ویژه وقتی صلاح در زمین نقشی ندارد که بتوان از او دفاع کرد یا عملکردش بهانهای برای توجیه صحبتهایش باشد. این بار نه تیم او را پایین میکشد و نه باشگاه. این خود صلاح است که با حضورش تیم را به جلو نمیراند و دستکم بهتر هم نمیکند.
ناراحتی هواداران از حرفهای او طبیعی و قابل درک است اما نکته تعجبآور این است که بسیاری نمیتوانند بپذیرند این حرفها از دهان محمد صلاح بیرون آمده است. کسی که سالها در لیورپول ماند، افتخارات فراوانی کسب کرد و برای بسیاری از هواداران همچون یکی از خودیها شده بود اما حقیقت سادهتر از این حرفهاست: بله، او میتوانست چنین حرفی بزند و دقیقاً همین کار را کرد. چرا؟ چون صلاح یک ستاره بزرگ است و همانطور که گاس هیدینک روزی گفته بود، یک مهاجم خوب باید کمی احمق باشد و در اینجا منظور از احمق، بیفکر یا کمهوش نیست، بلکه خودخواهیِ ذاتی است که بسیاری از مهاجمان بزرگ را میسازد.
تعجبی ندارد اگر بازیکنی در این سطح، خودش را محور جهان ببیند. تعجبی ندارد اگر ناکامیها را به گردن دیگران بیندازد و خود را مستثنی کند. این شاید ضعف در تفکر انتقادی باشد یا ناتوانی در مهار هیجان و فشار اما در لحظههایی چنین، خودمحوری بر همه چیز غلبه میکند و آنچه در ذهن است بیپروا بر زبان جاری میشود. درست نیست؟ مسلماً نه اما عجیب هم نیست.
شاید تمام این تلخیها سایهای باشد از فشار عظیمی که صلاح از فصل گذشته تا امروز بر دوش کشیده است. او بهترین فصل دوران حرفهایاش را سپری کرد و پس از آن سقوطی چنین سریع و تند را تجربه کرد؛ هم در خودش و هم در تیم و حالا که سال آینده 34 ساله میشود، احتمالاً بهتر از هر کسی میداند که تکرار آن فصل رؤیایی تقریباً ناممکن است. شاید همین آگاهی تلخ است که واکنشهای هیجانی و تند او را توجیه کند.
بیتردید صلاح پایان دوران حضورش در لیورپول را اینگونه تصور نمیکرد. هیچکس نمیخواهد بزرگترین باشگاهی را که در آن درخشیده، با حسرت و دلخوری ترک کند اما اکنون خود اوست که این فضای منفی را شکل داده. هواداران شاید عملکرد ضعیف یک فصل را فراموش کنند اما صحبتی را که قلبشان را آزرده، به این آسانی نمیبخشند.
در این میان، مقایسه ناگزیر با جدایی ترنت الکساندر آرنولد است؛ جدایی که با وجود همه حاشیهها، در سکوت سپری شد. ترنت، فارغ از اینکه چه احساسی داشت یا چه تصمیمی گرفته بود، تا آخرین روزی که پیراهن لیورپول را بر تن داشت سکوت را حفظ کرد. او احتمالاً مدتها پیش با رئال مادرید به توافق رسیده بود و لیورپول تنها اندکی غرامت دریافت کرد؛ آنهم به لطف نیاز فوری رئال برای حضور او در جام جهانی باشگاهها. با این حال، ترنت پس از یک قهرمانی بزرگ باشگاه را ترک کرد، هیچگاه صحبتی علیه تیم یا مربی نکرد و کلوپ نیز علناً از او حمایت کرد. همین عوامل، نگاه هواداران را نسبت به جدایی او آشتیجویانهتر کرد.
شرایط صلاح متفاوت است. امروز دیگر پنهان کردن شکافها ممکن نیست. چندی پیش تصور رسوایی بزرگتر از پرونده ترنت ناممکن بود اما اکنون، حقیقت تلخ این است که رفتار و صحبتهای محمد صلاح میتواند جدایی او را زخمی عمیقتر و آشکارتر کند. او با صدایی بلند و لحنی جدا از تیم صحبت کرد. گویی عمداً از آن شعار جاودانه لیورپول فاصله گرفت؛ «تو هرگز تنها نخواهی بود» اما صلاح تصمیم گرفت تنها بایستد؛ کنار گذاشته نشد، بلکه خود کناره گرفت.
و برخلاف ماجرای ترنت، اینبار هیچ دستاورد بزرگی وجود ندارد که تلخی را کاهش دهد. نه در تابستان نویدش دیده شد، نه در زمستان. انگار قهرمان دیروز، امروز در نخستین بادهای مخالف دوران اشلوت، تیم را ترک میکند و مقصر مشکلات را در همه جا میبیند جز در آینه. حتی آمار شگفتانگیز دوران حضورش 250 گل، 116 پاس گل و 9 جام در برابر فضای مسمومی که این روزها پیرامون او ایجاد شده، توان تعدیل تأثیر منفی را ندارد.
زمان شاید زخمها را التیام دهد. شاید روزی هواداران و صلاح دوباره یکدیگر را ببخشند اما اکنون، حقیقت این است که اوضاع بسیار تیره است و چه غمانگیز که یکی از بزرگترین اسطورههای قرن بیستویکم لیورپول چنین پایان تلخی را تجربه کند.
هیچ اعلام رسمی صورت نگرفته اما بعد از درز خبر عدم حضور صلاح مقابل اینتر توسط فابریتزیو رومانو، حالا تقریباً همه میدانند که این پایان راه است و شاید هر چه زودتر این پایان رقم بخورد، بهتر باشد. چه خوب خواهد بود اگر صلاح در بازی مقابل برایتون در آنفیلد به زمین برود؛ هواداران، با وجود همه دلخوریها بر احساسات خود غلبه کنند و آخرین بار به او خوشامد بگویند و سپس محمد رهسپار جام ملتهای آفریقا و بعد باشگاه جدیدش شود. با توجه به شرایط اخیر، شاید این تنها شکل ممکن یک خداحافظی آبرومندانه باشد.
#اشلوت #لیورپول #محمد صلاح