روزنامه گل
وحیدرضا عبدی نژاد- همگان کم و بیش در جریان مصاحبه جالب و تا حدی غافلگیرکننده مهدوی کیا که در دل آن حرفهای ناگفته هم نهفته بود، هستیم صحبتهای او مثل همیشه جالب و دلنشین بود و حرفهای جدیدی هم برای گفتن داشت...از خاطرات قدیمی اش گرفته تا اتفاقاتی عجیب و غریبی که برایش افتاده بود و داستانهایی که راجع به فوتبال آن روزها و البته مشکلات این روزهای مان روایت کرد از فوتبال این روزهای مان ابراز نگرانی بجایی کرد و گفت باید مراقب باشیم تا از فوتبال روز دنیا بیش از اینها عقب نیوفتیم و اتفاقاتی که تازگی ها برای برخی تیمها و نتایج آنها رقم خورده سیگنالهایی داده که جای نگرانی و هشدار است که پر بیراه هم نیست و در ادامه از عشقش به باشگاه محبوبش پرسپولیس گفت و و در بین صحبتهایش که هم تلخی داشت و هم شیرینی، راجع به اتفاق تلخی که در دوران نوجوانی برایش افتاده و مدتی فلج شده صحبت کرد و از فداکاری های مادرش و عشق خودش نسبت به مادرش تعریف کرد و جامعه فوتبال و بینندگانش را قطعاً تحت تاثیر قرار داد...
اینها همه مقدمهای بود تا به اصل موضوع بپردازیم و صحبتهای جالبی که او از دوران بازیگری اش در تیم ملی (دوران اوجش) و برخی از خاطرات خاص و تامل برانگیزش محور اصلی مطلب ما خواهد بود...علاوه بر اینکه به تعریف و تمجید سرمربی وقت تیم ملی پرداخت ، ایویچ فقید را بهترین مربی دوران بازیگری اش لقب داد و از رفتار و تفکر حرفهای او سخن گفت، ما را ناخودآگاه به این فکر واداشت که با دانش و منشی که ایویچ داشت اگر هدایت تیممان را برای مدت طولانیتر بهر عهده میگرفت چه بسا آن تیم کم ادعا ولی مستعد نتایج بهتری هم در جام های جهانی و هم می گرفت و خاطره سازیهای بیشتری برای علاقمندان فوتبال میکرد.
الان که تامل بیشتری راجع به صحبتهای مهدوی کیا و البته سایر هم دوره ای های او میکنیم با خود میگوییم ای کاش آن جدال دوستانه معروف و داستان ساز! مقابل رم و (در شرایط بد آمادگی بدنی ) اصلا برگزار نمیشد، آن نتیجه دور از انتظار و عجیب هم رقم نمیخورد تا سناریوی برکناری تلخ و غیر منتظره ایویچ که البته گذر زمان ثابت کرد ناحق هم بوده ، رقم نمیخورد اگر اینطور میشد احتمال زیاد الان از درخشش آن نسل دوست داشتنی فوتبالمان بیشتر از اینها سخن میگفتیم و حتی از شگفتی سازی شان با پیرمرد بادانش کروات در جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن صحبت میکردیم جامی که اصلاً نتوانستیم در آن حضور پیدا کنیم!
جالب اینکه مهدوی کیا از پیش بینیهای ایویچ و برنامههای مختلف او برای جام جهانی ۹۸ سخن گفته بود و پیشبینی خاص او این بود که اگر قرار است مقابل یوگسلاوی شکست بخوریم روی ضربه کاشته و آن هم از طرف میهایلوویچ(فقید) خواهد بود که دقیقاً همان هم شد! اگر همان دوران مدیریت وقت حمایت جانانهای از چنین مربی بزرگی میکرد و او را مدتها برای تیم ملی حفظ میکرد و به قول معروف کمی از عمر مربیگری شخصی مثل کی روش را برمیداشتیم و روی عمر دوران سرمربیگری ایویچ می گذاشتیم! حتی ما میتوانستیم طعم شیرین قهرمانی جام ملتهای آسیا را در آن مقطع (۲۰۰۰ لبنان ) بچشیم از این داستان بگذریم خاطره جالب و عجیبی که مهدوی کیا از احمدرضا عابدزاده (عقاب تکرار نشدنی آسیا) گفت ، شگفت انگیز و البته تامل برانگیز بود
همه ما درخشش احمدرضا عابدزاده آماده را مقابل آمریکا در آن بازی سنگین و تاریخی در جام جهانی دیدیم غافل از آنکه در پشت آن نمایش چشم نواز ، رنجها و دردهایی پنهان بود که هم تیمیاش (مهدوی کیا) پس از سالیان سال از آن سخن گفت...
مهدوی کیا از خود درمانی احمدرضا گفت و اینکه با وضعیت نگران کننده و بحرانی عابدزاده او چندین شب قبل از بازی مقابل آمریکا به مهدوی کیا قول داده بود که به آن بازی میرسد و با خودش عهد بسته بود که با آن وضعیت خود را آماده کند و برساند، مهم تر اینکه چنین مشکل دردآوری را در بوق و کرنا نکرد و هیچ وقت نخواست که علنی شود و با تحمل درد و رنج فراوان بالاخره خودش را هم جسورانه رساند و آن نمایش خاطره انگیز و جانانه را مقابل آمریکا ارائه کرد.
به هر روی این گوشهای از آن خود گذشتگیها و هنرنماییهایی از آن نسل خاص فوتبال بود که به حق باید لقب نسل طلایی فوتبال مان را به آنها داد نسلی که طلایی بودنش و عیار بالایش را مردم تعیین و تایید کردند و متوجه آن شدند بدون آنکه آنها مدعی باشند که ما یک نسل طلایی هستیم و چنین هستیم و چنانیم !بدون آنکه پستهایی بر علیه عده ای از منتقدان شان و مردم شان بگذارند و بعد که وقاحت و تاخت و تاز ناحق در آن پستها رو با تاخیری حس کردند سریعا پاک کنند! غافل از اینکه کار از کار گذشته و این حرکت تاسف بار چیزی جز منفور شدن شان برای شان در بر ندارد...آنها فقط خواستند در میدان عملکردشان را به رخ بکشند و قضاوت را به مردم سپردند که البته در نزد همه علاقمندان و طرفداران چنان به اوج محبوبیت رسیدند که نشان لیاقت طلایی بودن را از همان مردم گرفتند و تا الان ماندگار شدند نسلی که به راستی حقش بیش از اینها بود و آنقدر پتانسیل درخششهای بیشتر و آنچنانی را داشت که میتوان ادعا کرد جام ملت های آسیا یک مدال طلا و جام به آنها بدهکار است.
ستارگانی که در آن دوران پس از گلزنی در دیدار قرن و فتح رقابت حساس و نفسگیر مقابل آمریکا در جام جهانی فریادهای آنچنانی ناشی از پیروزی و غلبه بر حریف سر می دادند، نه فریادهای عجیب فاتحانه مقابل حریفانی متوسط یا ضعیف و کم نام و نشان آنهم در تورنمنتهای دوستانه یا کم اعتبار! که طبیعتا تفاوتش از زمین تا آسمان هفتم است!
یادمان نرود که بهترین لژیونرهای تاریخمان را هم از دل همین نسل به فوتبال اروپا هدیه کردیم، ناگفته نماند که تیم ملی ایران چه قبل از این بازیکنان و چه بعد از آن نسل هم ستارگانی داشته و در مقاطعی( بعد یا قبل از آنها ) میتوان لقب نسل درخشان را به برخی از تیمهای ملی ادوار مختلف داد اما به خاطر به میان آمدن صحبتهای خاص و غافلگیرکننده از جانب مهدوی کیا و یاداوری و خاطره بازی در آن مقطع ، ما تمام تمرکزمان را روی همان ستارگان معروف به نود و هشتی ها (دوره ۹۸ تا ۲۰۰۰) گذاشتیم
دوره ایی که در درون دروازه اش همان عقاب آسیا ؛ احمدرضا عابدزاده بود که راجع به وی مفصل صحبت کردیم تا نوک حملهاش که اسطوره فوتبال ایران و آسیا ؛ علی دایی حضور داشت که همین الان تمام فوتبال دنیا به او احترام خاصی میگذارند و از چهرههای محبوب و مردمی کشورمان است البته اسامی دیگری هم هستند که به دلیل محدودیت در نوشتارمان (برخلاف میل باطنی ما ) نمیتوانیم از تمامی آنها اسم ببریم اما یکی دیگر از آنها همین مهدوی کیاست که به حق میتوان گفت ؛ از موفقترین لژیونرهای تاریخ فوتبالمان بوده (اگر نگوییم موفق ترین آنها) که همین الان بین مردم فوتبالدوست آلمان از محبوبیت و وجاهت خاصی برخوردار است.
جا دارد یادی هم از زنده یاد میناوند بکنیم که او هم در کنار آن نسل به واقع طلایی مثل هم دوره ایی هایش پس از خاطره سازیهای متعدد با دنیای فوتبال وداع کرد اما ای کاش همچنان در کنارمان بود و اینچنین وداع ابدی نداشت.
اما کلام آخر؛ همه این مباحث مطرح شد تا به یک نتیجه مهم برسیم اولاً ای کاش فوتبالیستهای امروزی (چه ملی پوش چه غیر ملی پوش ) آن نسل خاص و پرتلاش(پرطلا!) فوتبالمان را الگو قرار دهند حال چه از لحاظ اراده و همت و جنبه بالا و چه رفتاری تا از غرورهای کاذب و مسموم فاصله بگیرند که راه موفقیت را بهتر پیدا کنند.
ضمنا برخیهایشان ادعای این را نکنند که ما بهترینیم و طلایی هستیم و.... انها با عملکردشان این را ثابت کنند و بگذارند ماجرای طلا و نقره بودنشان و در کل عیارشان را مردم و عاشقان فوتبال و کارشناسان مشخص کنند چرا که همین ادعاها باعث ایجاد حواشی برای خودشان و حتی تیم ملی میشود و به طور ناخواسته خودشان و تیم ملی وارد فشارهای بیشتری میشوند
بالاخره اینکه جام جهانی آمریکا در پیش است و باید دید آیا نسل فعلی با عملکرد و نتایجش خاطره خوش برای فوتبال دوستان و خودشان به جا میگذارند و جایشان را به نسل جدید میدهند یا...! هر چه که هست امیدواریم تیم ملی مان در جام جهانی پیش روی خاطرات شیرینی به جا بگذارد نه تلخ و همراه با آه و حسرتی دیگر!