روزنامه گل
مهرداد شیری - اکبر کارگرجم، پیشکسوت استقلال این روزها در بیمارستان بستری است و در همین بین ریکاردو ساپینتو، سرمربی آبیها از او عیادت کرده. این که جنبه زیبای ماجراست. پیشکسوتان شناسنامه هر باشگاه هستند و همیشه باید مورد توجه و تفقد باشند. رفتار سرمربی پرتغالی استقلال هم تا اینجا پسندیده و در خور تحسین است. مشکل اما از جایی شروع میشود که آقای ساپینتو بر بالین این بیمار گرامی، از فرصت حضور عکاسان برای یک کریخوانی منسوخ و قدیمی استفاده میکند؛ نشان دادن عدد ۴ به نشانه ۴ پیروزی نزدیک به هم استقلال برابر پرسپولیس در پایان دهه هشتاد.
بارها گفتیم و نوشتیم که کریخوانی نمک فوتبال است و بدون آن، چیز مهمی کم خواهد بود. با این حال زیبندهتر آن است که هواداران و مخاطبان عادی فوتبال چنین کاری انجام بدهند و بازیکنان و مربیان روی وظایف خودشان متمرکز باشند. اتفاقی که در ایران رخ میدهد اما غالبا متفاوت است. فوتبالیست و مربی که هیچ، اینجا گاهی حتی مدیران هم چنان کریخوانیهای سخیفی انجام میدهند که آدمی حیرت میکند.
به عنوان مثال باشگاهی به بزرگی پرسپولیس، طی چند سال اخیر سالروز برتری شش گلهاش برابر استقلال در سال ۱۳۵۲ را به عنوان روز هوادار جشن میگیرد! آیا از این سخیفتر هم ممکن است؟ این نهتنها لوث کردن یک نتیجه فوتبالی مربوط به بیش از نیم قرن قبل است، بلکه بیشتر توهین به باشگاه خودی محسوب میشود تا تیم حریف؛ این یعنی ما آنقدر دستمان خالی است که برای جشن گرفتن باید سراغ یک پیروزی مقابل رقیب سنتی، آن هم مربوط به ۵۰ سال قبل برویم!
در استقلال هم موارد مشابه و شگفتانگیز فراوانی داریم. هنوز هم هر مربی و بازیکن خارجی که به این تیم میپیوندد، در همان فرودگاه پیش از این که حتی سلام و علیک را یاد بگیرد، وا داشته میشود که عدد ۴ را نشان بدهد؛ آن هم درحالیکه پس از آن ۴ برد، استقلال یک کامبک وحشتناک ۳ گله از ایمون زاید خورده، یک باخت ۴ گله برابر پرسپولیس داشته و هماکنون ۸ سال است نتوانسته این تیم را در جریان دربی تهران ببرد. خیلی از این نفراتی هم که با این ژست جلوی دوربین عکاسی میایستند، بعد از مدتی کوتاه و با به جا گذاشتن کارنامهای ضعیف و اسفبار، کلی پول میگیرند و میروند یا تازه به فیفا شکایت میکنند.
این حرکت ساپینتو هم که اصلا دیگر محشر است. درحالیکه استقلال مربی نداشت و او هم پس از اخراج سریعالسیر از راجا کازابلانکا ماهها خانهنشین بود، خودش را به باشگاه ایرانی پیشنهاد کرد و در شرایط ویژه بعد از جنگ، توانست با آبیها قرارداد ببندد. با بودجه حیرتآور و ۲هزار میلیارد تومانی نفتی، گرانترین تیم تاریخ استقلال را برایش بستند و او فعلا از ۷ بازی صاحب فقط یک برد شده است.
تازه سوپرجام را هم از دست داده و برابر الوصل، سنگینترین شکست تاریخ باشگاه را به ثبت رسانده. در چنین شرایطی، طبیعتا یک مربی باید شرمسار و از رسانهها گریزان باشد، اما ساپینتو با این لبخند فراخ برای عکاسها ژست کریخوانی هم میگیرد تا روشن شود پوپولیسم چه اندازه در استخوان این فوتبال رسوخ کرده و چگونه آدمها ناکام با توسل به آن برای خودشان جایگاه دست و پا میکنند. به هر حال تا خریداری نباشد، کسی فروشنده این رفتارهای سطح پایین نخواهد بود...