روزنامه گل
در کمتر از صدم ثانیه اتفاق میافتد. آنجا که تو میتوانی با انجام کار درست، کاری که هزاران بار تمرینش کردی و انجامش دادی خودت را و یک ملت را به عرش ببری اما در عوض کابوسی میسازی که تا همیشه گریبانت را رها نمیکند.
از روبرتو باجو حرف نمیزنیم. اصلا مساله فوتبال نیست. ما حالا خودمان صاحب سومین نمونه وطنی هستیم. بعد از چیپ بدموقع یحیی گلمحمدی مقابل چین در نیمه نهایی جام ملتهای آسیا 2004 و تک به تکی که مهدی طارمی در بازی آخر مرحله گروهی جام جهانی 2018 در ثانیه پایانی مقابل پرتغال خراب کرد، رسیدیم به مرتضی شریفی کاپیتان تیم ملی والیبال. کسی که فقط چند صدم ثانیه زمان نیاز داشت تا از یک قهرمان تبدیل شود به نابودگر آرزوها. آرزوهای خودش و همه مردمی که پنجشنبه ظهر پای بازی والیبال ایران- چک نشسته بودند تا شاید برای نخستینبار در تاریخ ایران بتواند به جمع چهار تیم پایانی مسابقات راه پیدا کند.
ایران در شرایطی مقابل چک قرار گرفت که روند پرفراز و نشیبی در مسابقات والیبال قهرمانی جهان پشت سر گذاشته بود. شکست برابر مصر، برد باورنکردنی و ثانیه آخری برابر فیلیپین و کامبک مقابل صربستان باعث شده بود کسی نتواند به درستی نتیجه این مسابقه را پیشبینی کند. هم امکان داشت ایران توفانی نسخه چک را بپیچد هم به آسانی مقابل آنها به مشکل بخورد. شروع بازی ذهنیت اول را تقویت کرد. ایران ست نخست را برد. در ست دوم بسیار خوب جلو رفت و در امتیاز 22 بر 20 به نظر میرسید کار چک تمام است. سرویس در دستان پوریا حسین خانزاده قرار گرفت. او با تمام توان توپ را روانه زمین چکیها کرد. چک درهمشکسته در دریافت توپ ناکام ماند. توپ برگشت به زمین ایران و روی تور قرار گرفت. مرتضی شریفی به هوا برخاست. کار تمام شده به نظر میرسید! نه دفاعی، نه دریافتکنندهای. فقط خودش بود و زمین 9 در 9 چک. اما...
مثل توپ باجو که به آسمان رفت، مثل چیپ یحیی که با دست دروازهبان چینی برگشت خورد و مثل تک به تکی که طارمی به کنار دروازه پرتغال زد. اسپک مرتضی شریفی در زمین حریف نخوابید و در همان لحظه آسمان روی سر مرتضی خراب شد. چند ثانیه بعد اشتباه پاسور تیم که توپ را دوباره به مرتضی داد، شاید برای اینکه او را از این فشار خارج کند و دفاع شدن او توسط مدافعین حریف همهچیز را تمام کرد. چک زنده شد. به بازی برگشت. آن ست را و دو ست بعدی را به راحتی برد و تمام. رویای رسیدن ایران به جمع چهار تیم پایانی والیبال جهان، اتفاقی که شاید دیگر هرگز اینقدر در دسترس قرار نگیرد از بین رفت.
سالها بعد ممکن است مرتضی شریفی در کتاب خاطراتش مثل باجو بنویسد: «من در خوابهایم هزار بار این اسپک را زدم و هر بار هم آن را تبدیل به امتیاز کردم. من آسمان را فقط یک ثانیه از نزدیک دیدم و سپس سقوط کردم...» بازی که تمام شد مرتضی در سکوت به اتاقش رفت. نزدیکانش میگویند چند ساعت حرف نزد. تصاویری از اشکهای تمام نشدنی بازیکنان تیم ملی در سوشال مدیا وایرال شد. این درست که هیچ کس نمیتوانست تضمین کند ما با بردن ست دوم کار را تمام میکردیم. همانطور که هیچ کس امروز فکر نمیکند اگر باجو پنالتی را گل کرده بود ایتالیا قهرمان جهان میشد یا اگر یحیی چیپ نمیزد ایران بعد از نزدیک به 20 سال راهی فینال آسیا میشد. اما هر شکستی یک لحظه نمادین دارد و لحظه نمادین شکست ایران در یک چهارم نهایی والیبال جهان به نام کاپیتان تیم سند خورد.
بعید است سالها بعددیوانهای پیدا شود که روی دیوارها بنویسد خدایا همه ما را ببخش جز مرتضی شریفی، درست همانطور که برای باجو روی دیوارهای واتیکان نوشته بودند اما حتما این لحظه تا همیشه در خاطره ورزش ایران ثبت خواهد شد.