روزنامه گل
محمدرضا نصرالله زاده - بدون شک حق با مخاطبان خاص و عام فوتبال ایران است که با رای اعلام شده از سوی فدراسیون فوتبال در خصوص علیرضا بیرانوند دهانشان از تعجب باز مانده و پیش خود بگویند: آیا اعلام چنین رای سادهای واقعاً نیاز به یک زمان ۱۳ ماهه داشت؟ آیا نوشتن و اعلام این رای باید تا به این اندازه طول میکشید؟ و ... در فوتبالی که بعضاً پنجشنبه، تماشاگران تیمی به زعم برخی از دوستان در فدراسیون فوتبال دچار تخلف میشوند و جمعه رای محرومیت آنها صادر میگردد! آیا برای صدور رای علیرضا بیرانوند باید ۱۳ ماه انتظار کشید؟ و بعد هم جالب تر اینکه، نه علیرضا بیرانوند چنین حکمی را میپذیرد! نه باشگاه تراکتورسازی میخواهد به آن تن دهد! و نه باشگاه پرسپولیس چنین رای خنده داری را معادل تخلف صورت گرفته میداند! و اینجاست که شأنیت فدراسیون فوتبال به زیر سوال میرود! فدراسیونی که اگر در همان زمان بروز تخلف حکم را میداد، بدون شک امروز با چنین هجمههایی مواجه نمیشد! هجمه هایی که تنها فضای فوتبال ایران را در روزهای اندک باقیمانده به لیگ بیست و پنجم را متشنج و غیر قابل کنترل میکند. اگر بپذیریم که بطور احتمالی، تمامی طرفین درگیر در این پرونده، به حق و حقوق خود رسیده و حکم را نیز در نهایت بپذیرند! اما آیا فدراسیون فوتبال در این ماجرا توانسته است که حق مطلب را در خصوص هواداران چند ده میلیونی پرسپولیس ادا کند؟ ضرر و زیانی که به لحاظ روحی و روانی در خصوص این اتفاق بر تیم پرسپولیس وارد آمده است را چگونه قرار است ارزشیابی و آن را به صاحبان حق برگردانند! اینکه اگر این اتفاق در خصوص کس دیگری غیر از بیرانوند رخ می داد، باز حکمش اینگونه صادر میشد؟ و چنین عقوبتی گریبانش را میگرفت؟ و ... دیگر هیچ نیازی به توضیح دوباره ندارد! اما چه خوب میشود که تمامی ارکان و دستاندرکاران فوتبال به جای نگاه سلیقهای، به چنین موضوعاتی عدالت را پیشه کرده و درباره همه آن عدالت را تمام و کمال رعایت کنند تا دیگر کسی فکر نکند که در مقابل اعمال قانون مصونیت دارد! چرا که چنین تفکری راه را برای تخلفات بزرگتر برای خیلیهای دیگر باز خواهد کرد! همان خیلی هایی که خود را هم ردیف بیرانوند و بیرانوندها دانسته و فکر میکنند که در این جامعه تافته جدا بافته هستند! در حالی که نگاه عمومی جامعه به چنین موضوعاتی این چنین نیست! البته به هیچ وجه منکر تلاش بیرانوند و بیرانوندهای فوتبال ایران نبوده و نیستیم، اما این را هم سخت اعتقاد داریم که در این فوتبال، بیرانوند و بیرانوندها چیزی فراتر از حق شان را دریافت داشته و دیگر منتی باقی نمانده است که بر سر کسی بگذارند! بازیکنانی که تنها عامل بروز چنین اتفاقاتی برای آنها، صرفاً دریافت پول بیشتر بوده است و نه چیز دیگر! پس وقتی ملاک ارزش گذاری در این فوتبال پول میشود، باید در قبال آن، قانون را هم پذیرفت! و برای سرمایه گذاران این فوتبال هم حق قائل شد که از سرمایههای انسانی خودشان در اینگونه مواقع تمام قد دفاع کنند! اینکه چرا بیرانوند پرسپولیس را ترک و تراکتورسازی را انتخاب کرد، دیگر نیازی به بازتعریف نداشته و ندارد و علت آن هم برای همه علاقمندان به فوتبال اظهر من الشمس است، اما اینکه بخواهیم در چنین مواقعی به واسطه جایگاهی که در این فوتبال داشته و داریم از یک چنین کارهای اشتباهی دفاع کنیم! اصلا جای توجیه نخواهد داشت.البته این واقعیت را هم باید پذیرفت، که فوتبال ما در هیچ زمانی نیازمند به یک چهره و چند چهره فوتبالی نبوده است، و همیشه اتفاقات این چنینی سبب شده تا چهرههای جدیدتر و مستعدتری به این فوتبال معرفی شوند! قطعاً هنوز یادمان نرفته است، که زنده یاد پرویز دهداری در زمان خودش، وقتی با استعفای دسته جمعی بازیکنان تیم ملی روبرو شد، چه کار درستی را انجام داد و ضمن پذیرش استعفای همه آن نفرات، نفراتی را وارد فوتبال ایران کرد، که به لحاظ کیفیتی اگر بهتر از مستعفیها نبودند، اما همطراز آنها بودند و سالها نیز برای این فوتبال باقی مانده و تلاش کردند.