روزنامه گل
شهرام وزیری نویسنده ارشد فوتبال- به نام نامی بزرگانی چون منوچهرمهران وصدرالدین الهی وعطا بهمنش وپرویز زاهدی وناصرمفخم وودیگر نام آوران عرصه قلم و ادب ... آنانی که عمری نفس حق وقلم راستین شان نه تنها به کجراهه های قلم نخزید که چه بسیارهم در عمرپربارشان موجب اعتلای فرهنگ و ادب رسانه های ورزشی این دیاربوده اند .حافظ می فرماید :
چشم ها وا نمی شود از خواب / چشم بگشا وجمع را دریاب
می گویند : خود باوری زیاد آدمی را دچارخودشیفتگی می کند تا به مرور در درون پیله تنگ کبر وغرور واقعیت ها رنگ ببازند ومنجر به شوربختی وشقاوت شود. چنین است که نا غافل خَزَف ها ی بی مقدار با قدرت نمایی های نخ نما شده دراین روز گارغدارسرصف می ایستند تا صدف ها بی خیال عالم وآدم پس پسکی بروندکنج خانه ... مثل همین بزرگمرد همیشه زنده اردشیرلارودی معززکه بیماراین روزگار غداراست و چشم بدر مانده !
... دیگرچه انتظار که دراین برهوت بی کسی اسطوره های کاغذی بارانت خواری های وقیحانه در دل کلام های مستهجن و قلم های آلوده صولت و هیبت واعتبارکهن یادگاران این فوتبال را به نرخ روزو اقتضای زمانه کم مصادره به مطلوب نکنند چنانچه یک روزش یک بابایی بی نسب اصالت آن تاج مقتدررا به زیرسوال می برد و دگر روزش این یکی آن شاهین بلند پروازرا !؟.....دو ملجا وجایگاه محترم مردمی که با قدمتی کهن بمثابه خانه دوم خیل خلیل هوادارانی است که سالیان سال ریشه جان شان همچنان به ریشه پربار این دوباشگاه بزرگ گره خورده است .
این جناب مستطاب که دیری است دچار سندرم خود شیفتگی شده در زمانه ای که بزرگانی چون دکتر اکرامی مکتب ساز شاهین وبزرگمردانی چون مسعود برومند اولین کاپیتان ملی ایران و آن همایون بهزادی سرطلایی زیر خروارها خاک دست شان از دنیا کوتاه است فرصت کینه توزی را مغتنم دانسته تا براین بزرگان بتازد ! ...شاهینی که پرویز دهداری های اخلاق مدار وامیر عراقی های با شخصیت و شیرزادگان های پا طلایی و جعفرکاشانی های محبوب و حسین کلانی های اسوه اخلاق وادب سالیان سال چه درآن وچه عرصه تیم ملی برای ایران کم افتخار آفرینی نکرده اند !
قابل ذکراست که نگارنده در پنجاه واندی سال فعالیت در عرصه نشریات ورزشی ونیز عضویتی هفتاد ساله بعنوان بازیکن درتیم های کودک و دیهیم و نیزمدت کوتاهی دربزرگسالان تاج به شهادت نشریات متعدد ی که افتخار قلم زنی و سردبیری درانهارا داشته واینک هم همچنان در این زمینه فعالم بیش از انکه قلمم از سر ستیز درجهت زدن حریفان آن تاج واین استقلال باشد چه بسا هرگاه که تیم محبوبم بد بازی کرده و بد نتیجه گرفته و باخته همه تلاشم دراین بود ه که از سر دلسوزی جهت بهترشدنش انرا موردنقد قراربدهم ....خداوند روانشاد منصور عزیز پورحیدری را بیامرزد با اینکه نسبت نزدیک فامیلی داریم این نجیب زاده زمانی که سرمربی استقال بود گهگاه چنان از دست نقد های بحق من دلخورو گله مند می شد که پروین وپروین های حریف نمی شدند !
این مختصررا آوردم تا عرض کنم این جناب خود شیفته مصلح نما ! در این چهل پنجاه سال اخیرکجای فوتبال این دیاربوده که با تحریف تاریخی اش ادعا می کند ما بروبچه های چهارصد دستگاه به اتفاق حسن آقا حبیبی به تاج کوچ کردیم ....کسی هست که از این خود شیفته ی جاعل بپرسد که توکجای این کوچ تاریخی بودی ...بپرسد تو چه زمان و چه وقت کجای این حرکت ارزشمند حسن آقاحبیبی درجمع بزرگانی چون همایون شاهرخی و شادروان فریبرزاسماعیلی و اصغرشرفی ومنوچهروگودرزحبیبی واعتصام نیا و شادروان امیر ابری ووو بودی !؟ به زاغی گفتند برای چی با این صدای ناخوشایندت هی قارقارمی کنی ؟.....زاغ گفت خوش وناخوشی قارقارم بگردن انهایی که باورمی کنند!
می فرماید که در دوازده سالگی در باشگاه تاج پینگ پنگ بازی می کرده نکند جنابش توپش را با توپ فوتبال اشتباه گرفته و خوابنما شده نمی دانیم شاید حسن آقا به اوعلاقه داشته در ان کوچ معروف وی را در جیبش گذاشته و به تاج برده...!؟
ختم کلام... دراین روزگارهُرهُری کرداروهُرهُری رفتار که تیمدارانی بی ریشه بی دلیل گذری می ایند وبا دلیل ردشان می کند ! ان تاج وان شاهین که با قدمتی هشتاد ساله بمثابه دو کفه ترازوی بی سرک میزان حیثیت و آبروی تاریخی این فوتبالند چگونه شد که دران شرایط ابتدایی تیمداری با توجه به شرایط سخت ان روزگار از نظر سخت افزاری و زیر بنایی این دوتیم مردمی توانستند سالیان سال بر سر شانه های خسروانی ها و اکرامی ها دوام بیاورند وسال ها بزرگی کنند آیا این مهم خود نشانه ای بارزی از عشق وتلاش و مدیریت بزرگانی چون خسروانی ها واکرامی ها درامر تیمداری این دیارنیست ... احترام وارج نهادن به این دو تیم مردمی و انانی که در فرایند این بزرگی جانفشانی کردند احترام به کل فوتبال ایران زمین نیست ؟ . والسلام