روزنامه گل

معین احمدوند - چهار هفته به پایان بیست و چهارمین فصل لیگ برتر باقی نمانده و حساسيت در بالا و پایین جدول به اوج خود رسیده و طبیعتاً تنش ها و درگیری ها در این مقطع فصل، با روند فزاینده‌ای مواجه می شود.شاید تنها موضوعی که از ابتدای فصل تا به این لحظه تغییری نکرده و از قضا جنجال های زیادی بابت همین چهره فوتبالی در لیگ برتر بر پا شده،رابطه بد بیرانوند و هواداران در برخی ورزشگاه های فوتبال است.

علیرضا بیرانوند از آغاز چهره شدن و معروفیت و مشهوریت در فوتبال ملی و باشگاهی، دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته؛ از ارادت او به استقلال زمانی که در نفت تهران بازی می کرد تا بازی با احساسات طرفداران پرسپولیس در مقاطع و بزنگاه های مهم فصل از جمله فصل نقل و انتقالات.

فارغ از تمامی حواشی و جنجال های پیرامون گلر شماره یک تیم ملی، فحاشی بی دلیل و بی ربط طرفداران برخی تیم ها به دروازه‌بان این فصل تراکتور محلی از اعراب ندارد. باید اذعان داشت که خود بیرانوند هم در به وجود آمدن چنين وضعیت بسیار عجیب و آشفته‌ای، کم خطا و اشتباه نکرده است. او احساسات اکثر هواداران پرسپولیس را به بازی گرفت و باعث شد تا قرمز‌ها حسابی از گلر محبوب و دوست داشتنی سال های نه چندان دور خود دلسرد، دلخور،نا‌امید و ناراحت شوند.

تمامی خشم و کینه و نفرت پرسپولیسی ها بالاخره در آن بازی برگشت معروف مقابل تراکتور در ورزشگاه آزادی خودش را نشان داد و اهالی فوتبال به ویژه علیرضا بیرانوند متوجه شدند که اوضاع چقدر ترسناک و غبار آلود است. به هر روی، بعد از آن اتفاقات باورنکردنی در تک تک لحظات ملتهب همان بازی، بیرانوند مجدداً به سر تیتر اخبار و حواشی بازگشت.

البته در اقصی نقاط دنیا علی الخصوص فوتبال اروپا چنین‌ مواردی به خوبی مشاهده شده و همه حوادث حول و حوش نام بازیکنان،بعدها به بخشی از شمایل همان بازیکنان تبدیل می شود. پرتاب کردن سر خوک به سوی لوئیس فیگو از سوی هواداران بارسلونا در ال کلاسیکو و دلار باران کردن جی جی دوناروما در ورزشگاه سن سیرو به وسیله طرفداران روسونری، نمونه های خوبی در مورد این مقوله به شمار می آیند.معمولا با گذشت زمان، هواداران نسبت به چنین اتفاقاتی فاصله و کمتر خرده می گیرند و کمتر به سراغ ایجاد شیطنت و جنجال راجع به همان بازیکن سابق می روند. اما انگار پرونده علیرضا بیرانوند قصد پایان و اتمام ندارد و به خودی خود پرونده عجیب و غریبی در تاریخ فوتبال ایران محسوب می‌شود. در فوتبال ایران، تا حدودی همه چیز بر عکس و بر مبنای قضا و قدر جلو می رود و تکلیف ساده ترین قضایا و موضوعات، مشخص نیست.

تصور می کردیم بعد از بازی تراکتور و پرسپولیس، تب و تاب هواداران فروکش کند که باید گفت نه تنها اوضاع آرام نشد؛ بلکه حتی در بازی های تیم ملی و ورزشگاه های برخی شهرستان ها از جمله اراک و یزد، سکوها نسبت به گلر تیم ملی موضع شدیداً تند و افراطی داشتند!

ناگفته نماند که بیرانوند از همان پیش فصل، به اشتباهات زیادی در تصمیم گیری های خود دچار شد اما از طرفی باید بپذیریم که بیرو، شایسته حجم عظیمی از فحش و ناسزا از نوع خانوادگی نیست. جا دارد این مسئله در همین برهه مطرح شود که چرا طرفداران سایر تیم ها در قصه و ماجرای بیرانوند با پرسپولیس و هوادارانش، دخالت های بیخود و بد موقعی می کنند؟ اصلا چرا هواداران تیم چادر ملو پس از پایان بازی و کسب یک تساوی برابر تیم تراکتور، با بازیکنان خود و کمک گرفتن از تشویق خاص ایسلندی به بیرانوند و اعضای خانواده اش بی احترامی می کنند و تنها فحش و الفاظ رکیک و مستهجن از میان آنها به گوش می‌رسد؟ این قضیه در حالی است که سرآغاز تمام حواشی و جنجال ها میان پرسپولیس و بیرانوند رقم خورده و سوال اینجاست که چرا با وجود چنین اوصافی، هواداران چادرملو و سایر تیم ها در برخی شهرستان ها، در تقابل و میزبانی از تراکتور، همواره با فحاشی و الفاظ زشت و مشمئز کننده، بیرانوند را مورد هدف قرار می دهند؟آیا چادرملو و هوادارانش در ابتدا و انتهای ماجرای پرسپولیس و بیرانوند نقش و سهمی داشته‌اند که به این شکل، از خجالت بیرانوند و حتی امیر حسین حسین زاده و مهدی ترابی در بیایند؟ اصلاً چگونه چنین‌ فرهنگ بسیار سخیف و دردآوری در اکثر ورزشگاه‌های تیم های لیگ برتری جا افتاده که بازیکن تیم حریف بدون انجام هیچ کار خاصی،شایسته شنیدن مقدار بالایی از توهین و ناسزا است؟ در حالی که طرفداران برخی تیم های شهرستانی هیچ ارتباطی به داستان پر غصه بیرو و پرسپولیس نداشته و بدون هیچ دلیل و علت موجهی، دخالت های بیجا و بد موقعی از آنها سر می زند!

تنها چهار بازی تا اتمام لیگ بیست و چهارم باقی مانده و جا دارد از تک تک هواداران تمامی تیم ها خواهش کنيم که اخلاق حرفه‌ای را رعایت و با نهایت احترام از بازیکنان تیم مهمان پذیرایی کنند. در واقع چیزی جز این خواسته، از طرفداران و تماشاگران انتظار و توقع نمی رود!