روزنامه گل
حسین دشتی داغیانی - این چند روز فضای رسانههای ورزشی ایران تحت تاثیر واژه در نظر گرفته شده از سوی تلویزیون بهعنوان معادل فارسی کلینشیت بود؛ مهر و موم! از این کلمه اولین بار در تلویزیون رونمایی و قرار شد از این به بعد به جای کلینشیت که به معنای بسته ماندن دروازه یک تیم در یک مسابقه است، از آن استفاده شود. موضوع ابتدا به شوخی و خنده برگزار شد و منتقدان و مخالفان سرسختی هم پیدا کرد که آن را ریشخند کردند؛ اما هر جلوتر آمدیم سر و کله موافقان هم پیدا شد؛ کسانی که نه لزوما در دفاع از همین کلمه، اما بهطور کلی عقیده داشتند میشود با کمی تلاش و همت، کلمات فارسی را در فوتبال جا انداخت. به همین بهانه و فارغ از اینکه روند جایگزینی مهر و موم تا چه اندازه قرار است موفق باشد یا نباشد، نگاهی میاندازیم به برخی واژگان فارسی رواجیافته در فوتبال که اتفاقا خیلی هم زیبا هستند.
دروازهبان: این واژه را باید یکی از زیباترین جایگزینهای زبان فارسی در فوتبال دانست. مقصود، کسی است که از دروازه نگهبانی میکند؛ شسته و رفته، تر و تمیز و جاافتاده. البته کلمه دیگری هم برای اشاره به این پست در فارسی وجود دارد که غیر از فرنگی بودن، از اساس غلط است. داریم از لغت «گلر» حرف میزنیم که در خود انگلیسی هم معنای دروازهبان نمیدهد. بعضیها هم بیشتر در رسانههای رسمی از واژه «سنگربان» استفاده میکنند که نمیتواند غلط باشد؛ اما خیلی ادبی و عصا قورتداده است.
رختکن: یک معادل شیک و درست دیگر برای جایی که تیمها در آن استراحت و لباسشان را تعویض میکنند. این واژه لزوما ورزشی نیست، اما در فوتبال به خوبی جا افتاده و از آن استفاده میشود.
میزبان: این کلمه هم صرفا کاربرد ورزشی ندارد، اما بسیار بجا و درست در فوتبال مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. اشاره این کلمه به برگزاری رقابت در خانه خودی است که خوشبختانه کاملا فراگیر شده و حتی آنهایی که فکر میکنند حرفهای و روشنفکر بودن به چپاندن انواع لغات فرنگی در سخنان روزمره است هم هنوز نتوانستهاند به جای این کلمه از واژه دیگری سود ببرند!
کاشته: اینجا با یک معجزه طرف هستیم. درباره اشاره به ضربات شروع مجدد، چند جایگزین فارسی شیک و فراگیر داریم که از جمله آنها میشود به کاشته، ایستگاهی و ضربات آزاد اشاره کرد.
لایی: به عبور توپ از بین دو پای بازیکن گفته میشود که یک حرکت تکنیکی جذاب است. استفاده از این کلمه عامیانه، برای سالهای طولانی و به دلایل نامعلوم در تلویزیون ایران ممنوع بود و گزارشگران به جای آن، از این جمله طولانی استفاده میکردند: «از بین دو پای بازیکن مقابل یک تونل باز میکند.»
قیچی برگردون: یکی از زیباترین تکتیکهای فوتبالی است که در زبان فارسی به خوبی با این واژه توصیف میشود. آن را میشود جایگزین فارسی ضربه «بایسیکل» دانست.
کمک داور: جایگزین فارسی «Assistant Referee» است که به خوبی و به شکلی فراگیر مورد استفاده قرار میگیرد. بر مبنای همین کلمه، به تازگی عبارت کمکداور ویدئویی هم برای اشاره به VAR مورد استفاده قرار میگیرد.
شبیهسازی: به جای کلماتی مثل دایو، تمارض و simulation بهکار گرفته میشود و اشاره به وضعیتی دارد که مهاجم در آن با فریبکاری قصد گرفتن خطا را دارد.
ژست باکلاسی
قبلا هم یک گزارش مفصل داشتیم درباره کلمات خارجی که استفاده بسیاری از آنها ضرورتی ندارند؛ مثلا کریر به جای حرفه، کاتبک به جای رو به بیرون، اسکواد به جای ترکیب و مواردی از این دست. حقیقتا لازم نیست در این ابعاد از کلمات بیگانهای که معادلهای آشنا دارند استفاده شود؛ مگر اینکه گوینده قصد داشته باشد ژست و سخنانش را تخصصیتر جلوه بدهد!