روزنامه گل
سیدحمید شیرازی - این احتمالا بازندهترین شمایل پرسپولیس در یک دهه اخیر بوده است. به سختی میتوان مسابقهای را به یاد آورد که در آن تکراریترین قهرمان این سالهای فوتبال ایران تا این اندازه ضعیف و دور از انتظار ظاهر شده باشد. میگویند دریافت گل زودهنگام برای هر تیمی سم است و این اتفاق مقابل رقیب قدرتمندی مثل سپاهان، نه یک بار، بلکه 2بار برای سرخپوشان رخ داد. این درست، اما فرم بازی پرسپولیس در سایر دقایق مسابقه و حتی کل نیمهدوم، کوچکترین نویدی برای تغییر نتیجه نمیداد و چه بسا اگر بازی تا همین الان هم ادامه داشت، سرخپوشان نمیتوانستند به دروازه سپاهان برسند. این شکست که چهارمین باخت پیاپی سرخپوشان در برابر رقیب اصفهانی بود، عملا پایان بیثمر فصل قرمزها را اعلام کرد؛ سالی سخت برای هواداران که نماد آن، اشکهای بانوان پرسپولیسی روی سکو بود. طبیعتا ناکامی، بخشی از فوتبال است و هیچ تیمی همیشه نمیتواند موفق باشد، اما تیمهای باهوشتر باید از شکستهایشان درس بگیرند. آیا پرسپولیس از این فصل پر از پند، توشهای برای بازسازی خود برخواهد گرفت؟
قهرمانی «ابزار» میخواهد
درس اول این است که تنها نام و سابقه یک باشگاه برای کسب موفقیت کافی نیست. نمیشود گفت چون ما فلان تیم هستیم، پس همیشه باید دنیا بر وفق مرادمان بگذرد. قهرمانی نیاز به ابزار دارد. این ابزار در فصل جاری از پرسپولیس دریغ شد. مدیریت باشگاه با بیپروایی کامل تیم بست؛ به آسانی اجازه جدا شدن شماری از بازیکنان کلیدیاش را داد و همانقدر ساده هم شکستهای نقلوانتقالاتی را پذیرفت. یک سؤال ساده؛ اگر پرسپولیس فقط مهدی ترابی را نگه میداشت، میزان موفقیت خودش چقدر بالاتر میرفت و در مقابل تراکتور چقدر آسیب میدید؟ همین پرسش ساده را در مورد نبرد نقلوانتقالاتی قرمزها با سپاهان بر سر جذب مهدی لیموچی هم میشود طرح کرد. پس اعتمادبهنفس ناشی از درو کردن جامها کافی نیست و نمیشود به مربی گفت با «هیچی» نتیجه بگیر.
در دام بازیکنسالاری
حتما شما هم به اندازه موهای سرتان شایعات جورواجور شنیدهاید در مورد اینکه نقش برخی ستارههای پرسپولیس فراتر از یک بازیکن معمولی است و آنها برای خودشان باند و دسته و گروه تشکیل دادهاند و حکمرانی میکنند. ضدقهرمان این قبیل شایعات هم مثلا سروش رفیعی است که او را به هوادار متمول فرنگنشین منسوب میکنند و سایر قضایا. طبیعی است که ما در این قبیل موارد اطلاع دقیقی نداریم و چیزی هم در مورد صحت و سقم این داستانها نمیتوانیم بگوییم. فقط اینکه روشن است شرایط پرسپولیس در این فصل از حیث «بازیکن سالاری» اصلا شبیه فصول گذشته و اوج موفقیت این تیم نیست. حتی با چشم غیرمسلح هم میشود فهمید در این تیم بعضی بازیکنان جایگاه بالاتری برای خودشان قائل هستند. همین سروش رفیعی در مورد همهچیز اظهارنظر میکند؛ از مترجم سرمربی تا کیفیت کادرفنی. ماههاست گاریدو از پرسپولیس رفته، اما مصاحبههای سروش علیه او همچنان ادامه دارد. رگههای دیگری از این حقیقت را در رفتار و گفتار امثال محمدحسین کنعانیزادگان، عیسی آلکثیر و... میشد دید. برای بازگشت به ریل موفقیت، نخستین ماموریت مدیران پرسپولیس باید مهار این شرایط باشد. بازیکن –حتی مهمترین و کلیدیترین ستاره تیم- فقط باید سرش را پایین بیندازد و کارش را انجام بدهد. پرسپولیس تا به آن نقطه نرسد سر پا نخواهد شد. این جراحی لازم است، حتی اگر همراه با درد و خونریزی و تلفات زیاد باشد.
#پیج رسمی روزنامه گل #پرسپولیس #اسماعیل کارتال